از قنات تا چاه عمیق
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسانه بابل به نقل از «بلاغ» این تغییر، که در ابتدا راهی سریع برای افزایش دسترسی به آب بهنظر میرسید، در ادامه به افت سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و کاهش کیفیت منابع منجر شد. اتکا به چاهها بهمرور تعادل طبیعی سفرهها را برهم زد و ضرورت بازنگری در شیوه مدیریت آب را برجسته کرد.
در این گزارش با مرور دلایل تغییر الگوی برداشت آب و پیامدهای زیستمحیطی این گذار، دیدگاه سه کارشناس رضا حسنپور، مرتضی جاویدنیا و مرتضی اصنبور را بررسی میکند؛ گفتگوهایی که نشان میدهد چگونه یک تصمیم فنی، امروز به بحرانی سرزمینی تبدیل شده است.
قنات؛ سازگاری هوشمندانه با اقلیم خشک
چاه سادهتر و سریعتر بود؛ سوم اقتصاد پمپ و ژنراتور که در بازار، هر کسی میتوانست یک پمپ بخرد و بدون درک هیدروژئولوژی، چاه بکشد. این باعث شد کنترل اجتماعی قنات از بین برود و مورد چهارم تغییر سیاسی توسعه نبود مدیریت واحد آب زیرزمینی که چاه متعلق به فرد بود؛ اما سفره متعلق به همه. این تضاد، فاجعه ساخت.
پیامدهای اقلیمی: از فرونشست تا فروپاشی دشتها
این یعنی زمین دیگر قابل برگشت نیست؛ مثل یک اسفنج خشکشده است؛ نابودی قناتها که وقتی سطح آب پایین رفت، قناتها یکییکی خاموش شدند. قنات با چاه قابل جمع شدن نبود. قنات میمرد و چاه میماند.
نقطه اشتباه ایران فقط «چاه» نبود
قنات یک فرهنگ بود
این پژوهشگر محیطزیست گفت: قنات یک «نظام اجتماعی» داشت، میرآب، ناظر بود؛ سهامداران قنات نسبتی از آب داشتند و نزاع کمتر بود؛ تقسیم آب شبانهروزی، نظم میداد و روستا به اندازه توانش بزرگ میشد.
حسنپور در پایان خاطرنشان کرد: این سازوکارها باعث شد قناتها هزاران سال بمانند. ایران با اقلیمی خشک، بدون این روش، اصلاً نمیتوانست شکل بگیرد.
فرونشست فقط ترک خاک نیست
جاویدنیا ادامه داد: تغییر رطوبت اقلیم خشکی سومین واقعیت تلخ است که سفرههای آب زیرزمینی بخشی از تعادل رطوبتی اقلیم هستند. خشک شدن سفرهها، رطوبت خاک را کم کرده و سرعت تبخیر در سطح را بالا برده است.
وی در پایان گفت: گرمتر شدن مناطق و سقوط کشاورزی مناطق سنتی که جایی که هزار سال گندم و پسته و یونجه میداد، حالا خاک شور میشود و زمین ترک میخورد و در آخر مهاجرت و تخلیه روستاها که هزاران روستا در خراسان، یزد، کرمان و فارس یا نیمهخالی شدهاند یا کاملاً رها شدهاند.
انتهای خبر/