شرط شهادت عاشق شدن است

شهید مدافع حرم «محمدتقی سالخورده» در وصیت‌نامه خود اینگونه بیان کرد: سال‌ها است که تنها آرزویم شهادت در راه خدا است و در هر نمازی که می‌خوانم اجابت این آرزو را از خدا می‌خواهم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» فرا رسیدن بهار هر ساله برای ما مازندرانی‌ها با حال و هوای فصل کوچ شهدای مدافع حرم همراه است که همچنان یاد و نام این شهدا در تاریخ مازندران می‌درخشد.

در آستانه نهمین سالگرد آسمانی شدن شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده، ورق خواهیم زد یاد و نام نیکو این شهید را دوم دی ۱۳۶۵، در روستای شهاب‌الدین از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. فرزند ششم خانواده بود، دو برادر و سه خواهر داشت.

پدرش غلامرضا پاسدار بود و مادرش فرخ اسماعیلی نام داشت. فروردین ۱۳۸۵ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و تحصیلاتش را در مقطع لیسانس نظامی از دانشگاه امام حسین با موفقیت پایان رساند.

مهر سال ۱۳۹۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر (زینب) شد. در لشکر ۲۵ کربلا، یگان ویژه صابرین به اسلام خدمت کرد. نوزدهم مهر ۱۳۹۴ به عنوان مستشار و به مدت دو ماه به کشور سوریه اعزام شد، دومین بار در چهاردهم فروردین ۱۳۹۵ به سوریه اعزام شد. بیست و یکم فروردین ۱۳۹۵ در شهرک خان‌طومان استان حلب در بیست و نه سالگی به شهادت رسید.

وی دومین شهید مدافع حرم شهرستان نکا و هفدهمین شهید مدافع حرم استان مازندران بودند. بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۵ آیت‌الله محمدباقر محمدی‌لائینی بر پیکرش نماز خواند و ساعت نه صبح از مقابل سپاه نکا به سمت زادگاهش تشییع و در گلزار شهدای شهاب‌الدین به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه

خیلی دوست دارم شهید بشم ولی نمیدونم باید چیکار کنم. نمیدونم دیگه چه جوری از خدا بخوام. ان‌شاءالله که عاقبتم شهادت باشه.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت پدر و مادر عزیزم، قبل از اینکه بخوانید میخواهم ناراحتی و غم را از چهره‌ی خود بیرون کنید. خواندن این مطالب باید با چهره‌ی خندان باشد. خود را ناراحت نکنید. می‌دانید که کسی در این دنیا نمی‌ماند. یکی از دیگری زودتر.

دلم می‌خواهد در این رابطه گریه نکنید باید خوشحال باشید. هر چه برای شما عزیز باشم از علی اکبر امام حسین که عزیزتر نیستم. محبت را نسبت به همدیگر فراموش نکنید. کینه و چشم و هم‌چشمی میان شما تفرقه و جدایی نیندازد. رفت و آمدهایتان را زیادتر و البته صمیمی‌تر کنید. خوبی کنید به یکدیگر مثل دوران بچگی‌هایتان و با هم مثل آن دوران مهربان باشید. تجملات زندگی شما را از هم دور نکند.

درباره دیگران میان خود حرف نزنید. امیدوارم زیر سایه الطاف الهی و در پناه ولایت حضرت بقیة‌الله و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای موفق و مؤید باشید. برای همدیگر برادر و خواهر خوبی باشید و گذشت زمان شما را از هم جدا نکند. نگذارید مشغله‌های زندگی باعث جدایی شما شود. سعی کنید همین مهربانی و سادگی را نسبت به هم داشته باشید و در آینده هم همینطور باشید. خواهشا ما را در دعاهای خیرتان فراموش نکنید. از این فرصت که خدا در اختیارتان قرار داده به خوبی استفاده کنید.

ما سال‌هاست که در راه خدا برای مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش و اهل بیت به سر و سینه می‌زنیم و عزاداری کردیم. آیا ما فقط تا حدّ عزاداری و سینه‌زنی شیعه اهل بیت هستیم؟ اگر مرحله آزمایش ما سخت‌تر شود آیا قبول می‌شویم یا از صراط مستقیم خارج می‌شویم؟ برای من این آزمایش هم یک مرحله جلوتر بود. که گفته شد آیا تو که این همه برای امام حسین و اهل بیت عزاداری کردی، تو که این همه ادّعا داشتی، تو که این همه می‌گفتی کاش ما هم در کربلا بودیم، تو که این همه می‌گفتی ما شیعه علی بن ابی‌طالب هستیم، تو که این همه برای مأموریت‌های سخت آموزش دیدی، تو که این همه تمرین کردی آیا به مرحله عمل رسیدی؟ عمل می‌کنی یا جا می‌زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله است. باید عمل کرد. حالا که ما این راه را انتخاب کردیم، ان‌شاءالله که قبول می‌شویم.

از پدر و مادر عزیزم می‌خواهم که صبر داشته باشند و خدا را شکر کنند و ناشکری نکنند. مرگ هر لحظه در کمین ماست. اولین نفری نیستم که می‌میرم و آخرین نفر هم نیستم.

هر کسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود می‌گیرد، بدانید که برای بازی سیاسی بزرگان نیست. ارزش الهی دارد. نگویید ندانسته کار می‌کنند. نگویید نمی‌دانند که دارند چه کار می‌کنند. نگویید با ندانم‌کاری جان خود را از دست داد. نگویید فریب خورد. ایشان امام زمان نیست. رهبر جامعه‌ای است که به لطف خدا پادگان امام زمان (عج) خواهد بود، ان‌شاءالله. گوشتان به زبان رهبر باشد که گوش ایشان به دهان آقا امام زمان (عج) است.

می‌دانم که دلتان می‌خواست که جوابم را با حرف‌ها و منطق‌هایی که در گوش شما پُر کرده‌اند بدهید. ولی به درد خودتان می‌خورد. ان‌شاءالله که خداوند مرگم را شهادت در راه خودش قرار بدهد. سال‌هاست که تنها آرزویم شهادت در راه خداست. و سال‌هاست که در هر نمازی که می‌خوانم اجابت این آرزو را از خدا می‌خواهم. سعی کردم تمام کارهایم را با محوریت این آرزو انجام بدهم. در کارهایم سعی می‌کنم این آرزو را در ذهن خودم فراموش نکنم تا ان‌شاءالله به لطف خدا روزی من شهادت در راه خدا شود. از خدا عاجزانه درخواست شهادت خودم و دوستانم را دارم و ان‌شاءالله که به یاری خودش و تلاش خودمان شهید بشویم. ان‌شاءالله…

«زینب» زینب هم نام زیبایی است که بعد از «سیده نرگس» به شناسنامه من اضافه شد. «زینب سالخورده» وقتی اسم زینب را صدا می‌زنم یک آرامشی می‌گیرم و با خودم می‌گویم اسم دخترم زینب است؟ یا یکی از من می‌پرسد بچه‌ات چیست؟ دختر است یا پسر؟ با صدای خوبی می‌گویم زینب. ان‌شاءالله که زینب هم از اسم خودش راضی باشد. ان‌شاءالله که حضرت زینب (س) هم، هم از ما و هم از زینب راضی باشد. ان‌شاءالله که حضرت زینب (س) از اینکه اسم دخترم زینب است خوشحال باشد.

زینب جان؛ امیدوارم در زندگیت به فکر آخرت هم باشی. یعنی هم زندگی کنی برای این دنیا و هم زندگی کنی برای آخرت. اطرافیان (دوستان، جامعه و…) تأثیر زیادی بر روش زندگی و حالات اخلاق و رفتار آدم می‌گذارند. سعی کن تأثیر منفی نگیری. سعی کن آدم خوبی باشی و تأثیر مثبت بر دیگران بگذاری. نگو چون فلانی دارد این‌جوری رفتار می‌کند یا این‌جوری لباس می‌پوشد من هم بپوشم و… تو خوب باش، تو حجاب داشته باش، بگذار دیگران از تو تأثیر بگیرند. بگذار دیگران مثل تو باشند.

انتهای خبر/