ما را بنویسید فدای سر زینب (س)
در قلبِ کوههای سوریه، میانِ بارانِ گلولهها و زوزه بادهای گرم، جوانی از دیارِ سرسبزِ مازندران ایستاده بود؛ نه برای جنگ، که برای نجات. «سید سجاد خلیلی»، اسطورهای که با قلبش شلیک میکرد و با ایمانش زنده ماند.
از کودکی در دامان خانوادهای مذهبی و انقلابی پرورش یافت و با عزمی راسخ، قدم در مسیر دفاع از آرمانهای اسلام نهاد. او که دلیری و شجاعتش زبانزد بود، در نبردی نابرابر با گروهک تروریستی داعش، به شهادت رسید و پس از سالها انتظار، پیکر پاکش به میهن بازگشت. اینک روایت زندگی کوتاه، اما پرافتخار او، یادآور عظمت مردانی است که در راه خدا، جاودانه شدند.
ولادت و کودکی
سید سجاد خلیلی در پانزدهم آذرماه سال ۱۳۷۰، در آغوش خانوادهای مذهبی و انقلابی، در روستای سرسبز «متکازین» از توابع شهرستان بهشهر، استان مازندران، چشم به جهان گشود. پدرش سید احمد و مادرش سیده زهرا، از همان ابتدا بذر ایمان و عشق به اسلام و انقلاب را در وجود این فرزند برومند کاشتند.
عزیمت به سپاه پاسداران
سید سجاد، با وجود سن کم، روحیهای جهادی و قلبی سرشار از شجاعت داشت. این ویژگیها او را بر آن داشت تا در اول آبانماه ۱۳۸۹، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بپیوندد و قدم در مسیر دفاع از آرمانهای والای اسلام و انقلاب بگذارد.
اعزام به سوریه و رشادتها
این شهید بزرگوار برای دومین بار به عنوان مدافع حرم، راهی سرزمین سوریه شد تا در برابر گروهک تروریستی داعش بایستد. در جریان یک عملیات ویژه در منطقه ۱۲۰ واقع در جنوب سوریه، در روز ۲۱ فروردینماه ۱۳۹۵، هنگام نبرد با عناصر جنایتکار داعش، مفقودالاثر شد.
وصال با شهادت
همرزمانش روایت میکنند که در آن نبرد سخت، دو تن از یارانش زخمی شده بودند و سید سجاد، بیمحابا به سوی آنان شتافت تا جانشان را نجات دهد. در این راه، از ناحیه پهلو مورد اصابت قرار گرفت و به اسارت داعشیان درآمد. سالها گذشت و خانواده و همرزمانش در انتظارش ماندند، تا اینکه در ایام پربرکت بین عید قربان تا عید غدیر سال ۱۳۹۷، هدیهای الهی به مردم غیور مازندران ارزانی شد.
بازگشت پیکر مطهر
پس از سالها انتظار و تلاش بیوقفه، پیکر پاک شهید سید سجاد خلیلی به همراه پیکر سردار شهید «سید جلال حبیباللهپور» شناسایی شد. پس از انجام آزمایشهای دقیق و طی مراحل اداری، ابدان مطهر این شهیدان به میهن اسلامی بازگردانده شد تا در آغوش خاک، آرام گیرند و یادشان در دلهای شیفتگان جهاد و شهادت جاودانه بماند.
وصیتنامه شهید
بسم رب الشهدا و الصديقين
سپاس خداوند كريم را كه با وجود گناهان بسيار دوباره اين عمر رو سياه را براى دفاع از حرم عمه خانم زينب(س) انتخاب نمود و خداوند بارى تعالى را بابت اين سعادت شاكرم.
پدر و مادر گرامى؛
باور كنيد نمى دانستم اعزام داريم والا حتماً شما را مطلع مى كردم و از شما حلاليت مى طلبيدم پس ببخشيدم.
اميدوارم كه اگر سعادت شهادت نصيب من شد بر اين امر الهى صبر كنيد همچون حضرت ام البنين(س) و بدانيد محتاج دعاى خيرتان هستم.
برادران عزيزم؛
ان شاالله در خط ولايت بمانيد و راه ناتمام مرا ادامه دهيد. ان شاالله شما هم زندگى دنيوى و اخروى با سعادت داشته باشيد.
دوستان گرامى؛
بدانيد روزگار خود را آرايش به زيور هاى دنيوى مى كند و شما سعى كنيد كه فريب اين زيورهاى دنيوى را نخوريد. مردان را دعوت به حيا و بانوان را دعوت به رعايت حجاب مى كنم كه جامعه سعادتمند شود.
همكاران گرامى؛
حلال كنيد اين حقير را مخصوصاً دوست بزرگوارم برادر عمار كريمى و عزيز دلم امين نديمى.
«ما را بنويسيد فداى سر زينب (س)»
روى سنگ قبرم فقط جمله بالا را بنويسيد
۱:۳۰ بامداد ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
سيد سجاد خليلى
یادش گرامی، راهش پررهرو باد!
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0