گزارش بلاغ از قصه‌‌ای که سرمایه‌ تولید شد؛

روایت عاشقانه‌ زوج رامسری میان نجاری و نقاشی

عبدالله سرافراز و سمیه رنجی، زوجی کارآفرین و هنرمند، با تبدیل یک علاقه کودکی و یک ایده دوران خانه‌نشینی کرونا به یک کسب‌وکار خانگی، حالا به جان‌بخش چوب‌های خام تبدیل شده‌اند؛ چوب‌هایی که امروز به چراغ‌خواب‌ها، ساعت‌ها، و تابلوهایی چشم‌نواز بدل شدند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» به دیدار زوجی رفتیم که با کمترین امکانات و در دفتر کوچکی در طبقه دوم یک ساختمان مسکونی، جان تازه‌ای به تخته‌های چوبی می‌دهند.

اولین تصویر، درب آهنی مشکی کوچکی بود که به تعدادی پله با شیب زیاد ختم می‌شد و در انتها به یک در چوبی کوچک منتهی می‌شود. دو اتاق کوچک، اما پر از نور، رنگ و خلاقیت. خانم رنجی و همسرش در این فضای کوچک و ساکت، مشغول انجام کارهایی بزرگ، خلاقانه و امیدبخش بودند.

کرونا، چالشی که تبدیل به فرصت شد

عبداله سرافراز اهل کلاچای گیلان، نجار ساختمانی و MDF کار است. همسرش، خانم رنجی دارای مدرک لیسانس ریاضی و سابقه تدریس پاره‌وقت بوده و پیش از این نیز خبرنگار یک سایت خبری؛ این زوج، که ۱۶ سال از ازدواجشان می‌گذرد، دو پسر ۱۵ و ۶ ساله دارند.

سرافراز در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» از آغاز مسیرشان می‌گوید: همه چیز عادی بود تا اینکه کرونا آمد. مثل دیگر مردم، ما هم خانه‌نشین شدیم و کار کساد شد. در همین روزها، خانم رنجی عکس یک چراغ خواب از سایت خارجی نشانم داد و گفت می‌تونی مثل این رو بسازی؟

وی افزود: همسرم جدی بود. با توجه به اینکه من نجار بودم و خودش دستی در نقاشی داشت، تصمیم گرفتیم کار را شروع کنیم. در ابتدا ابزار نداشتیم، مجبور بودیم برش CNC، برش لیزری و طراحی را بیرون انجام بدهیم. بازارها بسته بود و شب‌ها با خواهش و التماس، مغازه‌ها را برای برش باز می‌کردیم.

همه چیز از یک عکس آغاز می‌شود

خانم رنجی نیز در گفتگو با خبرنگار بلاغ، ادامه می‌دهد: کارمان را شش سال پیش، در دوران اوج کرونا، آغاز کردیم. اوایل، فقط دو نفره کار می‌کردیم. اولین نمونه‌ اصلاً خوب نشد. نور پشتش همیشه مشکل داشت. هیچ‌کس حاضر نبود فوت‌وفن کار را به ما بگوید، اما با آزمون و خطا پیش رفتیم. حتی در سبک نقاشی هم ابتکارهایی داشتیم.

وی می‌گوید: این سازه‌ها اول فقط یک عکس‌اند که مشتری می‌فرستد، مثلاً از ست رختخواب. با نرم‌افزار کورل طراحی می‌کنیم، در کارگاه برش می‌زنیم، در دفتر رنگ و نورپردازی می‌کنیم و بسته‌بندی انجام می‌دهیم.

اولین فروش؛ اولین لبخند

سرافراز با لبخند می‌گوید: اولین مشتری از بندر ماهشهر بود. قیمت کار ۱۰۰ هزار تومان بود اما من ۴۰۰ هزار تومان خرج کردم. به همسرم نگفتم تا ناراحت نشود، فقط گفتم تقریباً سربه‌سر شد.

خانم رنجی با لبخند می‌افزاید: وقتی عکس نصب‌شده کار رو فرستاد و گفت خیلی قشنگه، انگار دنیا رو به من داده بودند، همون کار اول منو تشویق کرد ادامه بدم.

وی تأکید کرد: رضایت مشتری بسیار مهم است؛ هم کیفیت کار، هم برخورد با مشتری. بسیاری گفتن حوصله و پیگیری ما باعث میشه نخواهند از پیج ما دست خالی بروند؛ ۱۶ هایلایت با یک‌هزار و ۳۰۰ رضایت مشتری داریم. همین‌ها باعث شده ادامه بدیم.

علاقه‌ای که از کودکی شروع شد

سرافراز می‌گوید: من از بچگی خیلی به کار چوب علاقه‌مند بودم. تمام کاردستی‌های بچگی من چوبی بود. کامیون، جرثقیل چوبی درست می‌کردم و برای مدرسه می‌بردم. اولین باری که چوب رو برش زدم و آوردم پیش خانم رنجی تا روش نقاشی بکشد، وقتی خلق اثر شد، یعنی نقاشی و نور اضافه کردیم و جان گرفت، اول از همه خودمون لذت بردیم و همین لذت باعث ادامه کار شد. تمام این تابلوها و محصولات، چوب‌های خام و ضعیفی بودند که ما جان دادیم؛ یک نجار و یک ایده‌پرداز و طراح که نتیجه‌اش جان دادن به چوب‌های خام بود.

همه چیز از انباری در کلاچای شروع شد

این زوج جوان کارشان را از انباری خانه‌شان در کلاچای آغاز کردند. سرافراز توضیح می‌دهد: ابتدا در کلاچای کار می‌کردیم. اونجا به جز من و خانمم، پنج نفر دیگه هم به ما کمک می‌کردند. هم آموزش می‌دادیم و هم حقوق. از همون اول هم که درخواست جذب نیرو می‌دادیم، می‌نوشتیم تنها شرط همکاری، انگیزه و علاقه است، باقی چیزها رو ما به هنرجوها یاد می‌دادیم.

خانم رنجی می‌گوید: آن موقع که در کلاچای کار می‌کردیم، همسرم به خاطر شغلش رفت‌وآمد زیادی به رامسر داشت که باعث شد ما هم به رامسر بیاییم. الان چهار سال است که ساکن رامسر هستیم.

از انباری خانگی تا دفتر کار در دل شهر

سرافراز ادامه می‌دهد: ابتدا در انبار داخل خانه‌مان در کلاچای کار می‌کردیم. هواکش و میز نجاری گذاشته بودیم. تا اینکه به رامسر آمدیم و ساکن آپارتمان شدیم. بعد در بازار ماهی‌فروشان سابق رامسر یک کارگاه کوچک اجاره کردیم. سپس دستگاه برش خریدیم و این آپارتمان کوچک را در سطح شهر اجاره کردیم. حالا کارهای نقاشی و لحیم‌کاری برق را اینجا انجام می‌دهیم و کارگاه، محل برش و انبار مواد خام اولیه است.

این زوج تلاش داشتند تا محصولاتشان را در بازارچه‌های عیدانه و فصلی سطح شهر عرضه کنند، اما هزینه‌ها مانع شد.

سرافراز می‌گوید: برای هر غرفه در سال گذشته ۱۵ میلیون تومان می‌خواستند که برای ما به صرفه نبود. تلاش کردیم میراث فرهنگی ما را زیر نظر بگیرد، اما میراث فرهنگی فقط طرح‌های اسلیمی را می‌پذیرد. به آن‌ها پیشنهاد دادیم هر طرحی که می‌توانند بپذیرند را تولید کنیم اما معضل این است که طبق قوانین، محصولات ما و صنعت رزین در پروتکل‌های میراث تعریف نشده‌اند.

وی تأکید می‌کند: اگر موافق گفتگو و رایزنی باشند و به ما اعلام کنند چه طرح‌هایی را اجرا کنیم، ما آن‌ها را می‌سازیم تا از مزایایی که میراث فرهنگی دارد استفاده کنیم؛ مثلاً شرکت در نمایشگاه‌های داخلی و خارجی که دست میراث بسیار باز است.

حمایت‌ها و گلایه‌ها

سرافراز خاطرنشان کرد: ما از جایی حمایت نشدیم، غیر از بسیج سازندگی. اداره صمت هم رفتیم که بی‌فایده بود. یک وام ۲۳ درصد پیشنهاد دادند که چنین درصدی برای تسهیلات آزاد هم قابل دسترس است. ما نیازمند وام‌های کم‌بهره هستیم. سپاه و بسیج تنها نهادهایی بودند که به ما کمک کردند.

وی با گلایه از رفتار تأمین اجتماعی می‌گوید: در زمستان گذشته بازرس بیمه به شیوه بسیار ناخوشایندی به محل کار ما آمد. ما مجوز مشاغل خانگی داریم و این دفتر اجاره‌ای مسکونی است. تولید چوب ما در مغازه است. بازرس بسیار مصر بود که چرا کسانی که اینجا کار می‌کنند بیمه نیستند. توضیح دادم اما متوجه نشدند. بهتر بود اگر خطایی داشتیم، ابتدا تذکری تلفنی می‌دادند یا به محل برش چوب ما که مغازه بود می‌آمدند، نه اینکه وارد این محل شوند آن هم به این شکل.

خدا رحمت کند رئیس‌جمهور شهید را

سرافراز با اشاره به مشکلات اقتصادی اخیر توضیح داد: در سه سال ریاست جمهوری شهید رئیسی، هزینه چوب و لوازم الکترونیک را هر سه ماه تصفیه می‌کردیم. الان به خاطر افزایش روزانه قیمت دلار همه چیز را نقدی می‌خریم. نه ما می‌دانیم باید تولیدات‌مان را به چه قیمتی بگوییم که به صرفه باشد، نه فروشنده مواد اولیه. او هم مقصر نیست.

وی با اشاره به تأثیر نوسانات ارزی ادامه می‌دهد: ورق‌های چوبی ما وارداتی است، لوازم الکترونیک هم همین‌طور. سفارش می‌گیریم، اما تا زمان تولید قیمت‌ها بالا می‌رود. نمی‌توانیم از مشتری دوباره قیمت جدید بخواهیم، مجبور می‌شویم از سودمان بزنیم.

این تولیدکننده خانگی پیشنهاد داد: دولت یک سال بازاری‌ها را رها کند، ببیند چقدر اقتصاد شکوفا می‌شود. برخی نهادها منتظرند ببینند کرکره کدام تولیدی بالا می‌رود تا بیایند و ایراد بگیرند. حضرت آقا دائم به مبارزه با موانع تولید اشاره می‌کنند. اگر این تفکر در جامعه و بین مسئولین پیاده شود، حتماً کمک می‌کند.

 

وی از طرح ملی مجوزهای مشاغل خانگی تمجید می‌کند: ابتکار شهید رئیسی در طرح ملی مجوزهای مشاغل خانگی عالی بود. این طرح یکی از بهترین کارهای دولت بود و ما تولیدکنندگان خانگی را از بروکراسی نجات داد. حمایت از مشاغل خرد یعنی همین.

زوج خلاق رامسری، با تمام فراز و نشیب‌ها، همچنان عاشق چوب‌اند. می‌خواهند بسازند، زیبایی خلق کنند، و تنها خواسته‌شان این است «بگذارید بسازیم.»

زوج کارآفرین و هنرمند، عبدالله سرافراز و سمیه رنجی، در ادامه مسیر تولید هنری خود، این بار به ظرفیت‌های آموزشی و توسعه بازار دیجیتال اشاره کرده و از دغدغه‌های جدی خود در حوزه آموزش، فروش آنلاین و صادرات سخن می‌گویند.

آموزش؛ حلقه گمشده‌ توسعه

سرافراز می‌گوید: نیروهای ما کارآموز هستند و به ما کمک می‌کنند. البته ما به دنبال مجوز کارآموزی هم رفتیم، اما شروط خاصی گذاشتند. معمولاً ساختمان‌های با مساحت بزرگ می‌خواهند برای احداث آموزشگاه که ما نداریم و برایمان به صرفه هم نیست. البته پیگیری‌هایی از سمت فنی‌و‌حرفه‌ای انجام شد اما به نتیجه نرسید.

وی ادامه می‌دهد: علت اینکه به فکر آموزشگاه افتادم این بود که خیلی‌ها آمدند سراغ من که این کار را به ما و بچه‌هایمان آموزش بدهید. من می‌پذیرم که فضای کار من کوچک است و بعضی از فاکتورهایی را که بعضی نهادها می‌خواهند، ندارم. اما اگر کمی از مواضعی که قابل کوتاه آمدن است بگذرند و به ما کمک کنند، مطمئن باشید باعث رونق کار و تولید در کشور می‌شود.

اینستاگرام؛ پرفایده اما غیرمطمئن

این زوج بخش عمده فروش خود را از طریق اینستاگرام انجام می‌دهند. خانم رنجی می‌گوید: از دیگر معضلات ما کار کردن در بستر اینستاگرام است. هرچند خبرهای خوبی می‌رسد که قرار است فیلتر اینستاگرام را بردارند، اما تجربه نشان داده که هر بار اتفاقی در خیابان‌ها یا در مسائل امنیتی می‌افتد، اولین اقدام، فیلتر کردن اینستاگرام است.

وی با نگرانی اضافه می‌کند: تمام مشتری‌های ما در اینستاگرام هستند. ما ایتا را هم راه انداختیم، با اپلیکیشن باسلام هم همکاری کردیم، اما هیچ‌کدام به اندازه اینستاگرام جواب نداد. مخاطبین هنوز هیچ بستری را به اندازه اینستاگرام نپذیرفته‌اند. از همین بابت به فکر فروش حضوری افتادیم اما قیمت مغازه‌ها بسیار بالا است.

این کارآفرین ادامه می‌دهد: ما می‌فهمیم که بستر اینستاگرام به خاطر اینکه همه اقشار و افراد در آن حضور دارند، برای دولت‌ها سخت است که این‌ها را تفکیک کنند، بنابراین ترجیح می‌دهند محدودیت‌هایی ایجاد کنند. اما این وسط، تولیدکننده‌ها آسیب می‌بینند.

وی تاکید دارد: مجازی اسمش رویش است، هر بار ممکن است ناگهان همه چیز در آن از بین برود. اگر اتفاقات سال ۱۴۰۱ دوباره بیفتد، مجبوریم باز هم همه چیز را از صفر شروع کنیم. این برای ما بسیار سخت است. به همین دلیل به دنبال فروش حضوری هستیم.

مردم اینستاگرام را پذیرفته‌اند، آزمون و خطاهایش را کرده‌اند و تا حد زیادی به آن اعتماد دارند. ضمن اینکه خرید در اینستاگرام بسیار راحت است. خوبی اینستاگرام این است که ما فضایی داریم که به راحتی با مشتریان در ارتباطیم و هیچ واسطه‌ای هم وجود ندارد. ما آن‌ها را راهنمایی می‌کنیم و نظراتشان را بی‌واسطه با ما درمیان می‌گذارند.

وی اضافه می‌کند: مثلاً باسلام چون واسطه وجود دارد، ارتباط گرفتن سخت و طولانی می‌شود و امکان ارتباط مستقیم هم وجود ندارد.

تولیدکنندگان؛ مظلوم‌ترین قشر تولید تا فروش‌

سرافراز با تأکید بر چالش‌های پیش‌روی تولیدکنندگان می‌گوید: تولیدکننده‌ها مظلومند و باید این دست‌وپاگیری‌ها جمع شود. تولیدکننده به اندازه کافی درگیر است، چالش‌های فراوانی دارد، حداقل ادارات کمتر چالش ایجاد کنند.

وی ادامه می‌دهد: می‌فهمم بسیاری از این قوانین برای جلوگیری از آسیب و خطرات ایمنی و جانی و مالی است. من می‌گویم ابتدا قوانین دست‌و‌پاگیر را کمتر کنیم تا تولیدی‌ها راه بیفتند. وقتی که تولیدکننده جاگیر شد و پایش سفت شد، آن‌وقت قوانین و ایمنی‌ها را روی چشم می‌گذارد و انجام می‌دهد.

فرصت همکاری با آموزش و پرورش

اگر بتوانیم با نهادهای آموزش و پرورش ارتباط بگیریم، ما ابزار آموزشی هم تولید کرده‌ایم که بسیار به درد مقاطع پیش‌دبستانی و سال‌های اول دبستان می‌خورد. اگر آن‌ها به ما کمک کنند، می‌توانیم تیراژ را بالا ببریم و هزینه‌های تولید تکی را کم کنیم. هم چرخ ما می‌چرخد، هم آموزش و پرورش به سود مناسب می‌رسد و یک خرید به‌صرفه انجام می‌دهد.

رؤیای صادرات؛ دست‌یافتنی اما بدون زیرساخت

بانوی کارآفرین در ادامه با اشاره به حضور پررنگ محتوایشان در فضای اینستاگرام می‌گوید: ما در اکسپلور زیاد دیده می‌شویم و ویوی بسیار بالایی داریم. خیلی وقت‌ها مشتری‌های خارجی هم داریم. مثلاً از عراق، کشورهای عربی، برخی کشورهای اروپایی و حتی از آمریکای جنوبی هم درخواست خرید داشتیم. اما هزینه‌های ارسال بسیار زیاد است. برای یک محصول تکی، فروختن به‌صرفه نیست.

وی تصریح می‌کند: اما اگر بازرگانان سفارش بدهند و به تعداد بالا بخواهند، ما می‌توانیم با بسته‌بندی مناسب و در تیراژ بالا برایشان لوگو بزنیم و تولید کنیم. همین حالا هم ماهانه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ تولید داریم. این پله بعدی و هدف نهایی ما است.

گفتگو: محمدعلی جوربنیان