زندگی و وصیت نامه شهید «محمدنقی سالخورده»؛

خونم را در راه امام حسین (ع) دادم

شهید «محمدنقی سالخورده» در وصیت‌نامه خود بیان کرد: پدر و مادر عزیزم! می‌دانم که چقدر برای آرامش من غصه خوردید و تمام دغدغه‌تان خوشبختی ما بود، اما اگر ناراحتی و سختی‌ای از من دیدید، مرا ببخشید. دوست دارم در برابر رفتنم صبور باشید و در پاسخ به مردم بگویید خون پسرمان از خون علی‌اکبر امام حسین (ع) سرخ‌تر نبود؛ او را در راه امام حسین(ع) فدا کردیم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» شهید محمدتقی سالخورده متولد سال ۱۳۶۵ در روستای زیبای شهاب‌الدین از توابع شهرستان شهیدپرور نکا در استان مازندران است. او در خانواده‌ای مؤمن، متدین و دلداده به اهل‌بیت علیهم‌السلام چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا و مادرش فرخ اسماعیلی نام دارند. محمدتقی فرزند ششم خانواده بود و دو برادر به نام‌های حمید و جواد و سه خواهر به نام‌های محبوبه، نرگس و حمیده دارد.

 

تحصیلات، خدمت نظامی و ازدواج

 

شهید سالخورده دوران کودکی را در سایه محبت‌های پدر و مادری پاکدامن و مهربان گذراند و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. وی در فروردین‌ماه سال ۱۳۸۵ به صف پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی نظامی در دانشگاه امام حسین (ع) ادامه داد.

 

در مهرماه سال ۱۳۹۰ با سیده نرگس قاسمی ازدواج کرد و ثمره این پیوند دختری به نام زینب (متولد ۱۶ مرداد ۱۳۹۳) بود. دختری که نامش را با عشق برگزید و در وصیت‌نامه‌اش بارها از او با احساس و دلدادگی یاد کرده است.

 

شهادت در مسیر عشق

 

محمدتقی سالخورده از اعضای رسمی سپاه پاسداران و یکی از نیروهای یگان ویژه صابرین در لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا بود. او نخستین‌بار در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۴ به‌عنوان مستشار نظامی به سوریه اعزام شد و به مدت ۵۶ روز در خط مقدم جبهه مقاومت خدمت کرد. بار دوم در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ به سوریه بازگشت و پس از تنها هفت روز حضور مجدد، در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ در منطقه عملیاتی خان طومان در استان حلب به شهادت رسید.

 

او دومین شهید مدافع حرم شهرستان نکا و هفدهمین شهید مدافع حرم استان مازندران است. پیکر مطهر این شهید والامقام پس از تشییعی باشکوه در تاریخ ۲۱ / ۰۱ / ۱۳۹۵ در زادگاهش، روستای شهاب‌الدین، به خاک سپرده شد.

 

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید

 

وصیت‌نامه شهید سالخورده، آیینه‌ای شفاف از روح بلند، ایمان راسخ و عشق بی‌پایانش به شهادت و ولایت است:

 

خیلی دوست دارم شهید بشم، اما نمی‌دونم باید چیکار کنم. نمی‌دونم دیگه چجوری از خدا بخوام. ان‌شاءالله که عاقبتم شهادت باشه.

 

او در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد:

 

از پدر و مادر عزیزم می‌خواهم که صبر داشته باشند و خدا را شکر کنند و ناشکری نکنند. مرگ هر لحظه در کمین ماست. اولین نفری نیستم که می‌میرم و آخرین نفر هم نخواهم بود.

 

در بخش دیگری از وصیت‌نامه می‌نویسد:

 

ما سال‌هاست برای مظلومیت امام حسین (ع) عزاداری کردیم. آیا اگر مرحله آزمایش سخت‌تر شود، قبول می‌شویم؟ بین حرف و عمل فاصله است… حالا که این راه را انتخاب کردیم، ان‌شاءالله که قبول می‌شویم.

 

او با صراحت از برخی شبهه‌ها و نگاه‌های مغرضانه نسبت به راه شهدای مدافع حرم گلایه می‌کند: این حرف‌ها را نزنید که شهدا فریب خورده‌اند یا کشته بازی‌های سیاسی شده‌اند. کسی که جانش را خالصانه در دست می‌گیرد، ارزش الهی دارد.

 

پدری با قلبی پرمهر

 

شهید محمدتقی سالخورده در وصیت‌نامه‌اش از دختر خردسالش «زینب» چنین یاد می‌کند:

وقتی اسم زینب را صدا می‌زنم، یک آرامشی می‌گیرم… امیدوارم حضرت زینب (س) از اینکه اسم دخترم زینب است، خوشحال باشد. زینب جان! سعی کن در زندگیت به فکر آخرت هم باشی. تو خوب باش، تو حجاب داشته باش، بگذار دیگران از تو تأثیر بگیرند.

 

یادگار مقاومت، نشانی از ایمان

 

شهید محمدتقی سالخورده با ۲۹ سال و ۳ ماه سن، در حالی به شهادت رسید که آخرین نماز خود را در محل شهادتش روی تکه‌ای کارتن اقامه کرده بود. تصویری از محل اقامه نماز او، برای همیشه ماندگار شد تا نشانی باشد از قلبی سرشار از یقین و اخلاصی ناب.

 

در روزگار پرآشوب امروز، یاد شهیدانی چون محمدتقی سالخورده، چراغی است فروزان بر مسیر ایمان، صداقت، ایثار و ولایت‌مداری. سلام و صلوات خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

انتهای خبر/