یادداشت؛

جریانِ نفوذ و نفوذِ جریانی

زندگی یعنی مبارزه برای رسیدن به هدف، با برداشتن گام‌های استوار و مستحکم، در جهان متلاطم و پرآشوب کنونی که جهان سیاست نیز از این قاعده مستثنا نیست بنابراین برای پیمودن پیچ‌های تاریخی باید نخستین گام را برداشت تا با شناسایی گلوگاه‌های پیش‌رو، امنیت پایدار تضمین شود.
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» یکی از این گام‌های حیاتی و مهم، شناخت همه‌جانبه‌ وضعیت دشمن و شناسایی چندساحتی عواملِ نفوذیِ آن‌ها به‌منظور حفظِ امنیتِ ملی است. از این‌رو، بر آن شدیم که مدیرانِ تصمیم‌ساز، تحلیل‌گران، سرمایه‌های اجتماعی و نخبگانِ سیاسی را از خطر و حیله‌های «جریانِ نفوذ و نفوذِ جریانی» که از راهبردهای مؤثرِ فریبِ استراتژیکِ دشمن در فرایندِ عملیاتِ روانی است، آشنا کنیم تا از فعالیت‌های سری و پنهانِ نفوذی‌های مستتر در لژهای چندلایه‌ی فراماسونرگونه آگاه و توطئه‌های آنان را کشف و احتمالِ موفقیتِ آن‌ها را به حداقل برسانیم.

نفوذی‌ها، انسان‌های ناپاک و تأثیرگذار در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ درونِ حاکمیت هستند که اسرارِ محرمانه و سریِ نظام را برای بیگانگان ارسال می‌کنند تا جریانِ منطقیِ تصمیم‌گیریِ حاکمان را به انحراف بکشانند. آن‌ها مزدورانِ مخفیِ کشورهایِ جامعه‌ هدف هستند که با انجامِ عملیاتِ پنهانی، اطلاعاتِ سراسرِ جهان را به سازمان‌های جاسوسیِ دنیا ازجمله (CIA)، (Mossad) و (MI6) ارسال می‌کنند.

نفوذی‌ها که عقربه‌ ساعت را بر اساسِ منافعِ خودشان می‌چرخانند و به انسانیت و منافعِ ملت کاری ندارند، می‌توانند به‌صورت فردی یا تیم‌های ۲ تا ۴ نفره و یا در شبکه‌ گسترده‌ رسمیِ کشور فعالیت کنند که ممکن است حتی بیش‌ترِ اعضای آن از فعالیت‌های جاسوسیِ آنان بی‌اطلاع باشند. به زعمِ نویسنده، این ریزخزنده‌های خائن معمولاً در سه لایه‌ زیر فعالیت می‌کنند:

لایه‌ اول اهلِ قیل‌ و قال، و کسانی هستند که اشتهارِ عمومی دارند. برخی از اصحابِ قلم و بیان و نیز صاحبانِ تریبون و اربابانِ جراید و رسانه به‌ عنوان بلندگوی بیگانه در این لایه فعالیت دارند. نکته قابل تأمل اینکه نفوذی‌های این لایه تحتِ پوششِ مؤسساتِ غذا و در حوزه‌ محیط‌ زیست و مهدِ کودک فعالیت می‌کردند، مثل سیامک و باقرِ پیشنمازی که به جرمِ جاسوسیِ فرهنگی در ایران به ده سال زندان محکوم شده‌اند و یا تحتِ پوششِ «انجمنِ خیریه» نسبت به جمع‌آوریِ اطلاعات برای سازمان‌های جاسوسیِ آمریکا اقدام می‌کردند مثل جرج سوروس یهودی که در لابلای کمک به مردم و تأسیسِ انجمنِ خیریه نقشِ عمده‌ای در ایجادِ انقلابِ رنگیِ کشورهای گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین (۲۰۰۴) و قرقیزستان (۲۰۰۵) داشته‌ است.

لایه‌ دوم فعالانِ صنفی و سازمانی هستند که اطلاعاتِ تخصصیِ لازم را برای سرپل‌های خارجی مخابره می‌کنند. به‌طوری‌که از زمانِ فتحعلی‌شاه تا قبل از انقلابِ اسلامی، همه‌ وزیران به‌ جز ۴ نفر و از ۱۶ نفر نمایندگانِ دوره‌ اول مجلسِ شورای ملی، ۱۳ نفرشان از نفوذی‌های کشورهای بیگانه بودند.

لایه‌ سوم افرادِ حوزه‌ صیانتیِ سازمان و فراسازمانی هستند که به اطلاعاتِ شخصیِ مدیرانِ تأثیرگذارِ نظام دسترسی دارند و چالش‌های خانوادگی و گلایه‌ شغلیِ آنان را به‌ عنوان راهکارِ نفوذ به سازمان‌های جاسوسیِ مرتبط می‌فرستند. افرادِ این لایه معمولاً با دادنِ آدرسِ غلط و ایجادِ جوِ هدفمند تلاش می‌کنند نگاهِ عمومیِ جامعه، گروه‌ها و جریان‌های تأثیرگذارِ اجتماعی را اغوا کنند و جهتِ تصمیم‌گیریِ مدیرانِ کلان را منحرف نمایند تا جریانِ اصلیِ نفوذ و سرتیمِ آنان در حاشیه‌ امن قرار گیرند و سایه‌وار به کارِ خباثت‌آمیز و خیانت‌پیشه‌ خود ادامه دهند.

مأموریتِ اصلیِ نفوذی‌ها در فرایندِ عملیاتِ روانی این است که در مقابلِ حاکمِ وقت، یک فردِ به‌اصطلاح هم‌قدِ او جایگزین کنند. چنان‌که خودفروختگانی مثلِ محمدعلی فروغی، از ماسون‌های لژِ بیداریِ ایران، به دستورِ انگلیس سلطنت را از قاجار به پهلوی تغییر داد و رضاخان و سپس فرزندِ او، محمدرضا را به حکومت رسانده‌اند.

افزون بر آن، نفوذی‌های آمریکا و اسرائیل با سوء‌استفاده از عدمِ حضورِ مردم در تهران در جریانِ حمله‌ موشکیِ صهیونی در دفاعِ مقدس (۲) خواستند با کودتا و بدونِ تشکیلِ جلسه‌ مجلسِ خبرگانِ رهبری، در مقابلِ حضرتِ آقا، برخی گزینه‌های موردِ وثوقِ خود را به‌ عنوانِ رهبر بر مردم تحمیل کنند که با تدبیرِ حاکمیت و نیز هوشیاری و حضورِ مردم تیرشان به سنگ خورد و به هدفِ شوم‌شان نرسیده‌اند. این سبک را می‌توان از شیوه‌های نفوذِ جاسوسانِ آمریکایی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر علیهِ نهضتِ ملیِ صنعتِ نفت مشاهده کرد که نتیجه‌ی آن منجر به شکستِ دولتِ مصدق و برگرداندنِ محمدرضا پهلوی به حکومت شد.

سازمان‌های جاسوسی معمولاً به دو شیوه‌ جهشی و فرسایشی زیر عمل می‌کنند:

شیوه‌ جهشی: در این شیوه، جاسوسانِ نفوذی، به‌دنبالِ واژگون‌کردنِ حکومت و شکستِ حاکمیتِ کشورهایِ هدف هستند؛ همچنان‌که (CIA) و (Mossad) در کودتای نظامیِ ۱۹ تیرماه ۱۳۵۹ در پایگاهِ شکاریِ همدان و حمله‌ی موشکیِ صهیونی در نیمه‌ی اولِ تیرماه ۱۴۰۴ به مراکزِ حیاتیِ نظامی و جلساتِ فرماندهانِ ارشد و نیز حمله به مراکزِ مهمِ هسته‌ایِ کشور چنین قصدی داشته‌اند. به همین دلیل، نفوذی‌های آمریکایی‌ـ‌صهیونی بیش‌تر در حوزه‌ی حاکمیتی فعالیت دارند و تلاش می‌کنند با مخابره‌ی اطلاعاتِ مربوط به مراکزِ مهم و حیاتی و اطلاعاتِ مرتبط با مدیرانِ عالی و فرماندهانِ محبوبِ کشور، موجباتِ سقوطِ حکومت و فروپاشیِ نظامِ اسلامیِ ما را فراهم کنند.

شیوه‌ فرسایشی: در این شیوه، جاسوسانِ نفوذی درصدد هستند با مسلط‌کردنِ مبانیِ فکریِ خاص مثل اومانیسم و یا سبکِ حاکمیتیِ ماکیاولی، ملت و شیوه‌ی حکومت را سکولاریزه نمایند و با مشورت‌دادنِ غلط به مدیرانِ عالی، بر افکار و رفتارِ آنان تأثیرِ منفی بگذارند و تصمیم‌گیریِ کلانِ حکومت را به سمتِ مقاصدِ شوم‌شان به انحراف بکشانند، چنان‌چه (MI6) در ایران به این شیوه عمل می‌کند. به همین دلیل، اروپایی‌ها تأکید دارند مشکلِ حکومتِ ایران راه‌حلِ نظامی ندارد و مأموریتِ نفوذی‌های انگلیسی بیش‌تر سمت‌وسوی سیاسی‌ـ‌اجتماعی دارد، زیرا از نظرِ انگلیسی‌ها، هم‌گام‌کردنِ اسلام با تمدنِ غرب از ریشه‌کن‌کردنِ آن آسان‌تر است! با همین تاکتیک بود که جریانِ اصلاحات در ایران با هدفِ پیرایش‌گریِ اسلامی در خرداد سالِ ۱۳۷۶ به بار نشست و دولتِ اصلاحات در انتخابات پیروز شده‌است. این سبک در ایران مسبوق‌به‌سابقه است؛ زیرا نفوذیِ دوره‌ی قاجار مثلِ میرزا ملکم‌خان به‌صورتِ پنهانی، مردم و مسئولین را سکولاریزه کردند و با ترویجِ بی‌بندوباری در بینِ جوانان و بسترسازیِ بی‌اعتقادی در بینِ خانواده‌ها و خدشه‌دارکردنِ دین در افکارِ عمومی، موجباتِ حذفِ تدریجیِ دین را فراهم نموده‌اند.

مخلصِ کلام این‌که خطرِ نفوذی‌ها و جاسوسانِ انگلیسی از جاسوسانِ نفوذیِ آمریکایی‌ـ‌صهیونی بیش‌تر است، زیرا حضرتِ امام (ره) فرموده‌اند «ما از شرِّ رضاخان خلاص شدیم، لکن از شرِّ تربیت‌یافتگانِ غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت» چراکه ردپای عواملِ نفوذی و ورودِ جریانِ نفوذ و نفوذِ جریانی به ایران را می‌توان مربوط به تکاپوی سیاسی‌ـ‌فرهنگیِ آنان از سالِ ۱۷۸۵ میلادی دانست و میرزا عسگرخان ارومی «سفیرِ ایران در انگلیس» (۱۸۰۸م) و میرزا ملکم‌خان یهودی «وزیر مختار و سفیرِ ایران در لندن، انگلیس و رم و بنیان‌گذارِ اصلاحاتِ اسلامی» (۱۸۵۹م) واردِ دربارِ قاجار شده‌اند.

بدین‌ترتیب، با نظر‌داشت به این‌که جریانِ نفوذ و نفوذِ جریانی را به فساد و جاسوسی می‌شناسند، عواملِ نفوذی معمولاً به‌صورتِ مخفیانه و پوششی در سه حوزه‌ی اقتصادی‌ـ‌اجتماعی، سیاسی‌ـ‌صیانتی و نظامی‌ـ‌هسته‌ای با پارادایمِ جنگِ کم‌شدت و دکترینِ جنگِ نرم به شرحِ زیر فعالیت می‌کنند:

در حوزه‌ اجتماعی‌ـ‌اقتصادی، نفوذی‌ها همانند رنده یا نرمه برای صاف‌کردنِ ناهمواری‌ها و مشکلاتِ سرِ راهِ ترویجِ بی‌دینی و بی‌بندوباری، در پوششِ گروه‌های سیاسی عمل می‌کنند و هدفِ آن‌ها، ایجادِ بی‌اعتمادی نسبت‌به رهبران، القای ناامیدی در مردم و ایجادِ شکاف در جامعه است. برای رسیدن به این اهداف، از سازمانِ مجاهدینِ انقلابِ اسلامی برای نفوذ در مراکزِ نظامی، صیانتی، سیاسی و اقتصادی، از شاخه‌ی اکثریتِ سازمانِ چریک‌های فداییِ خلق و شاخه‌ی اقلیتِ اتحادیه‌ کمونیست‌ها برای نفوذ در بازار و محیطِ کسب‌وکار، و از انجمنِ حجتیه و سازمانِ جنبشِ مسلمانانِ مبارز برای نفوذ در مراکزِ فرهنگی‌ـ‌دینی استفاده می‌کنند. افزون‌بر آن، با استفاده از رسانه‌ها که از آن به‌عنوانِ قدرتِ چهارمِ نظام و ارتشِ سایه‌ها یاد می‌شوند، برای شایعه‌پراکنی و دروغ، تبلیغِ آزادیِ اندیشه و بیان و اشاعه‌ی روابطِ جنسی، و از سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO)، انجمن‌های خیریه و بنیادهای کمک‌های مردمی استفاده می‌شود تا موریانه‌وار بی‌دینی را بینِ خانواده‌ها و بی‌بندوباری را بینِ جوانان ترویج کنند. از جمله نفوذی‌های فعالِ اجتماعی‌ـ‌اقتصادیِ دورانِ پهلوی را می‌توان غرب‌زده‌هایی چون محمدعلی فروغی نام برد که در ظاهر مردم را به دینداری دعوت می‌کرد اما در خفا بی‌دین و مروجِ بی‌حجابی و نیز مدرسِ تعلیماتِ ضدِّ دینیِ اعضای لژِ بیداریِ ایران بود.

در حوزه‌ سیاسی‌ـ‌صیانتی، نفوذی‌ها همانند ارّه عمل می‌کنند. به این صورت که برای تخریبِ جایگاهِ سازمانیِ نهادهایِ مهمِ حاکمیتی، تطمیع و ترورِ شخصیتِ اجتماعیِ افرادِ تأثیرگذارِ جامعه و نظام، خدشه‌دارکردنِ جایگاهِ عمومیِ نیروهای ارزشی، و نیز کنارگذاشتنِ افرادِ متعهد و متدین از پست‌های مدیریتی و تنزلِ آنان به مراتبِ بسیار پایین‌ترِ سازمانی استفاده می‌کنند. نفوذی‌های این حوزه که شخصیتِ ماتریسی دارند، مانند نئاندرتال‌های غار‌نشین که از دور و با نیزه حیوان را شکار می‌کنند، با مخفی‌شدن در اتاقک‌های عملیاتِ روانی، نظرِ خود را از طریقِ دیگر عواملِ نفوذیِ فعال در این حوزه به جامعه‌ی هدف تحمیل می‌کنند.

در حوزه‌ نظامی‌ـ‌هسته‌ای، نفوذی‌ها همانند تبر عمل می‌کنند که بُرنده‌ترین و آخرین حربه‌ آنان برای قطع‌کردنِ ریشه‌ حاکمیت و نظامِ سیاسی است. ماسون‌های این حوزه که در فازِ نظامی فعالیت می‌کنند، با نفوذ در مراکزِ خبری، نظامی و نیروگاه‌های هسته‌ای، همانند سازمانِ منافقین عمل می‌کنند؛ چراکه منافقین به‌عنوانِ ستونِ پنجمِ رژیمِ بعثِ عراق، عمده‌ی فعالیت‌شان در جنگِ تحمیلی و دفاعِ مقدس (۱)، جاسوسی و شنود بود و در جریانِ جنگِ تحمیلیِ ۱۲ روزه با موساد همکاری کرده‌اند و الان هم در فلسطینِ اشغالی مشغولِ آموزش هستند تا در حمله‌های بعدی از آنان علیهِ کشورمان استفاده‌ی جاسوسی و عملیاتی شود.

نفوذی‌های این حوزه که از شقی‌ترین گروه‌هایِ نفوذی هستند و منافعِ شخصی و حیاتِ خود را در مرگ و شهادتِ هم‌وطنانِ خود می‌دانند، مختصاتِ مراکزِ حیاتی و آدرسِ فرماندهانِ ارشدِ نظامی و دانشمندانِ هسته‌ای را در اختیارِ دشمنِ صهیونیسم‌ـ‌مسیحی قرار دادند و مقدماتِ حمله‌ی موشکیِ صهیونی در دفاعِ مقدس (۲) را فراهم کرده‌اند. نفرینِ کثیرِ ارضی و سماوی بر این گروه که اشقی‌الاشقیایِ این عصرِ خبیثه هستند، چون باعثِ به‌شهادت‌رساندنِ نوزادِ دوماهه تا پیرمردِ نودساله، شهیدشدنِ زنانِ باردار تا نوعروسان و دخترانِ جوان و حتی شهادتِ ۱۲ نفر از اعضای خانواده‌ی یک دانشمندِ هسته‌ای شده‌اند.

اینک بر ما بازماندگانِ قافلهٔ عشق و ایثار و آزاداندیشانِ وادی عقل و عمل فرض است با جهادِ تبیین، خباثتِ خیانت‌پیشگان را تبارشناسی کنیم، سکوتِ محافظه‌کارانه را بشکنیم و فریادِ آزادی‌خواهی سر دهیم و با بصیرتِ به‌موقع عرصهٔ خیانت را بر سربازانِ نامرئیِ نفوذی تنگ کنیم و فریبِ استراتژیکِ دشمن را در عرصهٔ عملیاتِ روانی به شکست بکشانیم، چون خوب می‌دانیم آنان فریب‌کارانِ خودفروخته‌ای هستند که قصدشان ایجاد اختلافِ درون‌حاکمیتی و بروزِ شکاف میان جریان‌های سیاسی‌ـ‌اجتماعی است تا از آبِ گل‌آلود، به‌نفعِ اربابانِ برون‌مرزی و کدخدایانِ استکباری ماهی بگیرند.

چراکه ما در تجربهٔ زیستهٔ خود در بیش از چهار دهه انقلابِ اسلامی، درگیریِ نظامی، حیلهٔ رسانه‌ای، شبیخونِ فرهنگی، عملیاتِ روانی و جنگِ ساختاریِ فراوانی را تجربه کرده و از آن عبور کرده‌ایم و با کارکردهای آنان آشنا هستیم و به برکتِ وجودیِ امامِ راحل (ره) و رهبریِ حضرتِ آقا، رفتارِ مقابله‌ایِ سیاسی‌ـ‌نظامیِ مناسب و درخورِ دشمنانِ خارجی و نفوذی‌های داخلی با آنان خواهیم داشت. چون خوب می‌دانیم در عملیاتِ روانی خاکریز وجود ندارد و نفوذی‌های خائن قابلِ رؤیت نیستند و در سنگرِ مکر و حیله، دوست، دشمن است و دشمن، دوست جلوه می‌کند.

نفرین بر خائنینِ نفوذی که با شعارِ «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» جنگِ سوریه و لبنان را به تهران کشاندند و مسببِ اصلیِ شهادتِ بیش از هزار نفر از مردمِ بی‌گناه کشور در حملهٔ موشکیِ صهیونی شدند. آنان همانند منافقانی هستند که در اوایلِ انقلاب بیش از ۱۷ هزار نفر از ملتِ ما را به شهادت رساندند.
امروز بر سخنرانان و سخن‌دانانِ آزاداندیش و اصحابِ قلم و قدمِ آزادی‌خواه فرض است مُهرِ سکوت را بشکنند و با معرفیِ اصحابِ نفاق و نفوذ، لطافتِ روحیِ خویش را به نوزادِ دوماههٔ شهید به اثبات رسانند. چراکه دانستیم دیروز، شهیدان را از آخر می‌چینند، اما هرگز و هرگز نمی‌دانستیم شهیدانِ دوماهه و شش‌ماهه را از آخر می‌چینند و گویِ سبقت را از منتظرینِ چهل‌سالهٔ پشتِ دربِ شهادت می‌ربایند.

نفوذی‌های خائن بدانند خداوندِ عادل و جبّار به حرمتِ ضجّهٔ مادرانِ فرزند از دست‌داده و هِق‌هِقِ برخاسته از عمقِ جانِ پدرانِ کودکانِ معصوم، از خونِ شهدای مظلومِ حملهٔ موشکیِ صهیونی نمی‌گذرد و آن‌ها را به سزای اعمالِ خباثت‌آمیزشان خواهد رساند و مکرِ آنان را به خودشان بازخواهد گرداند:
«وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ» (آل‌عمران/۵۴).

چراکه همان‌طور که توهّمِ پیروزیِ منافقین آن‌ها را در عملیاتِ مرصاد به کامِ مرگ کشاند و منتظرانِ گُل‌به‌دست‌شان را از میدانِ آزادی روانهٔ زندان کرد، هرگز به ساحلِ نجاتِ خیالیِ خود نخواهند رسید و خیانتِ آنان بی‌پاسخ نخواهد ماند. در هر کوی و برزن، راهرو یا پستو؛ پیدا و پنهان باشند، شناسایی و به خانوادهٔ نوزادانِ شهید معرفی خواهند شد تا درس عبرتی برای دیگران باشد تا هرگز هوسِ خیانت به ملتِ باوقار و شجاعِ ایرانِ عزیزمان نکنند «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (نساء/۷۶).

یادداشت: یدالله فضلی استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه مدیریت و سیاست