«یلدا» سنتها را با زندگی امروز پیوند میدهد
سید قاسم حسنی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» درباره شب یلدا توضیح داد که یلدا فقط یک شب نیست؛ یک رخداد فرهنگی است. شبی که در آن زمان طبیعی، زمان اجتماعی و زمان ذهنی بر هم منطبق میشوند.
وی اظهار کرد: اگر هنوز پس از قرنها، در جهان پرشتاب و پراکنده امروز، نام یلدا زنده است، به این دلیل است که این آیین توانسته خود را در لایههای مختلف زندگی انسانی بازتولید کند: در طبیعت، در خانواده، در حافظه، در هیجان جمعی و در معنا.
دانشیار مردمشناسی دانشگاه مازندران افزود: یلدا آیینی چندوجهی است و همین چندوجهی بودن راز ماندگاری آن است. بازخوانی یلدا، بازگشت به گذشته نیست؛ بازفهم اکنون است. در روزگاری که پیوندها شکننده، حافظهها کوتاه و رابطه انسان با طبیعت بحرانی شده، یلدا همچون آیینهای فرهنگی، ضعفها و امکانهای ما را همزمان نشان میدهد.
حسنی نخستین و بنیادیترین وجه یلدا را پیوند آن با طبیعت دانست و توضیح داد: یلدا همزمان با انقلاب زمستانی رخ میدهد؛ لحظهای نجومی که در آن طولانیترین شب سال به پایان میرسد و از فردای آن، روزها اندکاندک بلندتر میشوند. این تغییر ظریف اما قطعی، برای انسانهای پیشامدرن فقط یک پدیدهی طبیعی نبود؛ نشانهای حیاتی از تداوم زندگی بود.
وی تأکید کرد: در بنیادینترین لایه خود، یلدا آیینی طبیعی است؛ پیش از آنکه اجتماعی، خانوادگی یا نمادین باشد، پاسخی انسانی به طبیعت است. شب یلدا همزمان با انقلاب زمستانی رخ میدهد؛ لحظهای نجومی که خورشید به پایینترین نقطه خود در افق میرسد و پس از آن، مسیر بازگشت به نور آغاز میشود. این رویداد، هرچند از نظر علمی کاملاً قابل توضیح است، اما برای انسان زیسته در طبیعت، همیشه واجد معنای وجودی بوده است.
این استاد مردمشناسی با بیان اینکه برای جوامع پیشامدرن، طبیعت نه یک منبع بلکه یک نیرو بود، گفت: نیرویی که زندگی، مرگ، امنیت و ناامنی را رقم میزد. طولانی شدن شبها، کاهش گرما و کمبود نور، تجربهای صرفاً فیزیکی نبود؛ تجربهای روانی و جمعی بود که با ترس، اضطراب و نااطمینانی همراه میشد. یلدا دقیقاً در چنین بستری شکل گرفت: پاسخی آیینی به اضطراب طبیعت.
یلدا میآموزد که تاریکی دائمی نیست
حسنی تصریح کرد: یلدا به انسان یاد میداد که تاریکی دائمی نیست. این آیین، نوعی تقویم فرهنگی بود که به انسان اطمینان میداد نظم جهان از دست نرفته است. حتی در تاریکترین شب، قانون طبیعت به سوی نور بازمیگردد. این آگاهی، صرفاً دانشی نجومی نبود؛ دانشی زیسته بود که امید را ممکن میکرد.
وی همچنین به اهمیت جمعنشینیها و خوراکهای یلدایی اشاره کرد و گفت: در شب یلدا، انسانها کنار هم مینشستند نه فقط برای گرم شدن، بلکه برای مشاهده مشترک طبیعت. همین با هم بودن، طبیعت را از یک نیروی تهدیدکننده به یک چرخه قابل فهم تبدیل میکرد. خوراکهای یلدایی نیز ریشهای عمیق در این فهم طبیعی دارند. نگهداشتن میوههای تابستانی تا زمستان، ذخیرهسازی خشکبار و تقسیم آنها در یک شب جمعی، نشاندهنده نوعی عقلانیت زیستی است؛ دانشی که از زیستن طولانی با زمین حاصل شده است.
دانشیار مردمشناسی دانشگاه مازندران درباره رنگها و نمادهای یلدا افزود: سرخی انار و هندوانه، رنگ خون، زندگی و خورشید است؛ پاسخی نمادین به سفیدی و سرمای زمستان. این رنگها به سفره میآیند تا طبیعت را به خانه بیاورند و انسان در دل شب، طبیعت را از یاد نبرد.
حسنی تأکید کرد: در جهان امروز، انسان بیش از هر زمان دیگری از طبیعت فاصله گرفته است. فصلها کمرنگ شدهاند، شب و روز معناهای خود را از دست دادهاند و زمان، به واحدی صرفاً اقتصادی تبدیل شده است. در چنین شرایطی، یلدا میتواند نقطه بازگشت باشد؛ بازگشتی نه رمانتیک، بلکه انتقادی. یلدا جشن مصرف طبیعت نیست؛ جشن شناخت طبیعت است و به ما یادآوری میکند که بدون فهم چرخههای طبیعی، هیچ فرهنگی پایدار نمیماند.
وی یلدا را فراتر از بلندترین شب سال دانست و آن را یادآور این حقیقت توصیف کرد که انسان زمانی انسان میشود که خود را جزئی از طبیعت بداند، نه مالک آن. به گفته او، پیام این آیین در میانهی بحرانهای زیستمحیطی امروز، بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
یلدا بهمثابه حافظه تمدنی
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران خاطرنشان کرد: یلدا تنها یک آیین کهن نیست؛ بلکه لایهای زنده از حافظهی تمدنی ایران است. آیینهایی از این دست، در حکم اسناد نانوشتهی تاریخاند؛ اسنادی که نه در بایگانیها، بلکه در رفتارهای روزمره، گفتارهای شفاهی و مناسک خانوادگی نگهداری میشوند. یلدا از آن دسته حافظههایی است که نهتنها فراموش نشده، بلکه خود را با تغییرات تاریخی وفق داده و همچنان معنا تولید کرده است.
حسنی ادامه داد: ریشههای یلدا به جهانبینی ایران پیشااسلامی بازمیگردد؛ جهانی که زمان را نه خطی، بلکه چرخهای میفهمید. انقلاب زمستانی، لحظهای سرنوشتساز بود؛ نقطهای که پس از غلبهی تاریکی، نور دوباره زاده میشد و مفهوم زایش در یلدا از همینجا معنا پیدا میکند. واژه «یلدا» که از زبان سریانی به معنای تولد و زایش وارد فارسی شده، نشاندهنده پیوندهای فرهنگی فرامنطقهای ایران است و گواهی بر گفتوگوی تمدنها در طول تاریخ است.
وی افزود: آنچه یلدا را به حافظهای تمدنی بدل میکند، صرفاً قدمت تاریخی آن نیست؛ بلکه تداوم اجتماعی آن است. بسیاری از آیینهای باستانی حذف یا به موزهها سپرده شدهاند، اما یلدا در خانهها باقی مانده است؛ نه با فرمان حاکمان، نه با متون رسمی، بلکه با نیروی تکرار خانوادگی.
این استاد مردمشناسی یادآور شد: یلدا، علیرغم گذار تاریخی از دوران باستان تا اسلامی و از سنتی تا مدرن، نهتنها حذف نشده بلکه بازتعریف شده است. شعر جای اسطوره را گرفت، حافظ جای متون کهن را، اما نیاز به معنا، گردهمآیی و امید، همان ماند. به گفته او، این انعطافپذیری ویژگی اصلی آیینهای زنده است.
حسنی همچنین مقایسهای با آیینهای مشابه در دیگر فرهنگها ارائه کرد و گفت: جشنهای انقلاب زمستانی در شرق آسیا و آیینهای نور و خورشید در اروپا نشان میدهد که حافظهی تمدنی بشر در نقاط مختلف جهان، پاسخهای مشابهی به پرسشهای بنیادین داده است: تاریکی چیست؟ نور چگونه بازمیگردد؟ انسان در برابر طبیعت چه میتواند بکند؟ یلدا یکی از صورتهای برجستهی این پاسخهاست.
وجه نمادین؛ زبان خاموش آیین
وی عنوان داشت: آیینها بیش از آنکه با واژهها سخن بگویند، با نمادها حرف میزنند و یلدا نیز زبانی خاموش اما پرصدا دارد. هر آنچه در شب یلدا دیده میشود؛ از رنگها و خوراکیها تا شیوهی نشستن و گفتن، بخشی از یک زبان نمادین است که نسلها آموختهاند بدون توضیح مستقیم آن را درک کنند.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران تأکید کرد: مرکزیترین نماد یلدا، تاریکی است؛ اما نه بهمثابه ترس، بلکه بهمثابه مرحلهای گذرا. یلدا، بلندترین شب سال، به ما یادآوری میکند که حتی طولانیترین شبها نیز پایان دارند. انسان، در آیین یلدا، تاریکی را انکار نمیکند؛ آن را میپذیرد، در آن مینشیند و با هم از آن عبور میکند. در برابر تاریکی، نور قرار دارد؛ نه فقط نور فیزیکی خورشید که از فردا افزون میشود، بلکه نور امید، تداوم و امکان.
حسنی افزود: بازخوانی یلدا، در واقع بازخوانی تاریخ نیست؛ بازخوانی خود ماست—اینکه چگونه از دل گذشته عبور کردهایم و چه چیزهایی را هنوز با خود حمل میکنیم.
وی به بررسی جنبههای نمادین و خانوادگی یلدا پرداخت و تأکید کرد که این آیین فراتر از بلندترین شب سال است و حامل پیامهای عمیق فرهنگی و انسانی است.
یلدا، جشن بازگشت تدریجی نور است
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران توضیح داد: روشن کردن شمع، چراغ یا حتی گرد آمدن در فضای روشن خانه، همه بازنمایی همین معناست. یلدا، جشن پیروزی نور نیست؛ جشن بازگشت تدریجی نور است. این ظرافت، یکی از زیباترین لایههای نمادین این آیین است.
حسنی عنوان داشت: میوهها و خوراکیهای یلدا نیز صرفاً خوراکی نیستند. انار با رنگ سرخش، نماد زندگی، خون، زایش و تداوم است و دانههای متعدد آن یادآور کثرت در دل وحدتاند. هندوانه، میوهای تابستانی در دل زمستان، یادآور چرخهی فصلهاست و آجیل، با تنوع و گوناگونیاش، نمادی از فراوانی و امید به سالی پربرکت است. هیچکدام از این عناصر تصادفی نیستند؛ حتی اگر امروز به چشم عادت به آنها نگاه کنیم. آیینها معنا را در دل عادت پنهان میکنند.
وی همچنین به اهمیت داستانگویی و شعرخوانی در شب یلدا اشاره کرد و گفت: فال حافظ یا خواندن اشعار کهن، پیوندی است میان حال و گذشته؛ میان نسلها. شعر، نه تفنن است و نه سرگرمی؛ راهی است برای معنا دادن به آینده، برای پرسیدن، برای امید بستن.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران تصریح کرد: حتی شیوه نشستن دور هم، بدون سلسلهمراتب رسمی، خود حامل معناست و نمادی از برابری موقتی و تعلیق نظمهای خشک روزمره است. نمادهای یلدا، برخلاف بسیاری از نمادهای مدرن، نیاز به توضیح ندارند. آنها حس میشوند، نه تحلیل.
وجه خانوادگی و خویشاوندی؛ بازسازی پیوندها
حسنی با اشاره به اهمیت خانواده در یلدا گفت: این آیین بیش از هر چیز شب گردهمایی خویشاوندان و بازسازی پیوندهای خانوادگی است؛ لحظهای که دیوارهای خانه نه فقط به معنای فیزیکی، بلکه به عنوان نمادی از فضای امنیت و تعلق نقشآفرینی میکنند.
وی سه جنبه اصلی اهمیت گردهمایی خانوادگی در یلدا را توضیح داد و افزود: تجدید پیوندهای میان نسلها: جایگاه سالمندان برجسته میشود و حضور آنها بهعنوان پلی بین گذشته و حال عمل میکند. قصهها، خاطرات و نصایحشان دارویی برای روح جمعی خانواده است. فضای گفتوگو و تعامل: دور هم جمع شدن به اعضا امکان میدهد روابط روزمره، گاه پرتنش یا کمرنگ شده را بازسازی کنند و زمینهساز همدلی و تقویت پیوندهای عاطفی شود و معنابخشی به ساختار خویشاوندی: یلدا نمادی است از این که خانواده تنها یک نهاد زیستی نیست، بلکه نهادی فرهنگی است که باید بهطور مستمر بازتولید شود. هر بار اجرای آیینها، نقشهای اجتماعی و فرهنگی میان اعضا تثبیت یا بازتعریف میشود و احساس تعلق و مسئولیت تقویت میشود.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران تأکید کرد: در دنیایی که تکنولوژی و فضای مجازی گاه ارتباطات را سطحی میکند، یلدا یادآور اهمیت ارتباط رو در رو، ملموس و عاطفی است. این شب، فرصتی است برای لمس کردن، شنیدن صدای واقعی و دیدن چهرههای آشنا.
حسنی گفت: یلدا نه فقط یک آیین فرهنگی، بلکه ابزاری حیاتی برای بازسازی و تقویت پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی است. این بازتولید پیوندهاست که یلدا را زنده نگه میدارد و به آن معنا میبخشد. بدون این بعد، یلدا تنها یک مناسبت تقویمی خواهد بود، اما با حضور گرم خانواده، یلدا به جشن زندگی، تعلق و امید بدل میشود.
وجه حافظه جمعی؛ یلدا و ساختن «ما»
وی حافظه جمعی را «دفترچهای ناگفته و نامرئی که هویت جامعه را شکل میدهد» توصیف کرد و گفت: یلدا با تمام مناسک و روایتهایش، یکی از مهمترین عرصههای ساخت و بازتولید حافظهی جمعی در فرهنگ ایرانی است. این آیین فضایی زنده برای به اشتراک گذاشتن خاطرات، احساسات و امیدهاست که حس ما بودن را تقویت میکند.
این استاد مردمشناسی توضیح داد: در شب یلدا، خاطرات فردی به خاطرهی جمعی بدل میشود. وقتی بزرگترها قصهها و روایتهای زندگی خود را بازگو میکنند یا فال حافظ خوانده میشود، این روایتها فراتر از تجربهی شخصی میروند و در ذهن جمعی خانواده، روستا یا ملت ثبت میشوند. کودک سالها بعد این قصهها را به فرزندانش خواهد گفت و چرخهی انتقال حافظه ادامه مییابد.
حسنی افزود: این خاطرههای جمعی، مانند نخهای نامرئی، اعضای یک جامعه را به هم میبافند و از پراکندگی و فراموشی جلوگیری میکنند. یلدا یادآور این نکته است که هویت ما تنها در انفراد نیست، بلکه در تجربههای مشترک معنا میگیرد و این ما، یکی از پایههای اصلی همبستگی اجتماعی است.
وجه هیجانی و اجتماعی؛ شادی غیرمصرفی
وی یلدا را نمونهای از شادی غیرمصرفی دانست و توضیح داد: در جهان امروز که شادیها اغلب به کالا تبدیل شدهاند، یلدا یادآور نوعی شادی ساده، اصیل و اجتماعی است که ریشه در همنشینی، همدلی و تجربه مشترک دارد. شادی در یلدا، هیجانی جمعی است که از عمق وجود افراد برمیخیزد و در دل جمع جاری میشود.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران افزود: این شادی برخلاف شادیهای پرهیاهوی مدرن، آرام است و در لحظاتی مانند شنیدن یک شعر حافظ، صدای خندهی کودکان، نقل داستانهای قدیمی یا سکوتی پرمعنا شکل میگیرد. یلدا فرصتی است برای بازسازی پیوندهای اجتماعی از طریق شادیای که هیچ ارتباطی با مصرف کالاهای لوکس ندارد.
حسنی تأکید کرد: هیجان جمعی یلدا، چون موجی نرم و گرم، همه را در بر میگیرد و احساس تعلق به جمع را تقویت میکند. هر عضو، از کودک تا بزرگسال، سهمی در خلق این تجربه دارد. این شادی یادآور این است که انسان موجودی اجتماعی است و شادی را در جمع و کنار دیگران مییابد، نه در انزوا یا مصرف صرف.
وی اظهار داشت: شادمانی یلدا حاوی آرامش درونی است؛ شادیای که حس امید، تداوم و زندگی را تقویت میکند. این شادی ریشه در پیوندهای انسانی، احترام متقابل و تجربههای مشترک دارد و زیربنای سلامت روانی و اجتماعی هر جامعهای است. یلدا با تمام رنگها، صداها و عطرهایش، این شادی را به بهترین شکل به ما هدیه میدهد.
وجه انتقادی؛ یلدا در آستانه تهیشدن
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران گفت: یلدا، این میراث چند هزار ساله، امروز در نقطهای حساس و شکننده قرار گرفته است. به گفته او، آیینی که روزگاری ریشه در پیوندهای طبیعی، حافظهی جمعی و تعلقات خانوادگی داشت، اکنون در برابر خطر تهیشدن از معنا و محتوا ایستاده است. این تهدید نه فقط به دلیل گذر زمان، بلکه به دلیل تغییرات عمیق در سبک زندگی، فرهنگ مصرفی و رسانههای نوین است.
حسنی یکی از بزرگترین خطرها را تبدیل یلدا به یک مناسبت صرفاً نمایشی و تقویمی دانست و گفت: وقتی شب یلدا به بهانهی گردهماییهای صرفاً تشریفاتی یا فرصت فروش کالاها تبدیل میشود، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن به شدت کاهش مییابد و آیین از بستر زندگی مردم جدا میشود.
وی هشدار داد که سطحینگری به نمادها و مناسک یلدا، آن را از بار معنایی عمیق خود خالی میکند؛ اگر انار و هندوانه صرفاً به عنوان میوهای رنگی در سفره دیده شوند، یا حافظ تنها برای سرگرمی خوانده شود، پیوند میان آیین و تجربههای زیستی و معنوی قطع میگردد و آیین به کالایی برای مصرف تفریحی بدل میشود.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران به تأثیر تغییر سبک زندگی و ساختار خانوادهها اشاره کرد و افزود: مهاجرت به شهرها، پراکندگی خانوادهها، فشارهای کاری و تغییرات فرهنگی باعث شده که فرصتهای گردهمایی خانوادگی کاهش یابد و یلدا بیشتر به یادگاری در حافظهها و تصاویر تبدیل شود تا واقعیت.
حسنی درباره نقش رسانهها افزود: نمایشهای پرزرقوبرق یلدا در شبکههای اجتماعی گاه بر جنبههای ظاهری و تجملی تمرکز میکنند و فاصلهی میان آیین واقعی و رسانهای را بیشتر میکنند. تهدید تهیشدن یلدا به معنای از دست رفتن یک فرصت بزرگ فرهنگی و اجتماعی است. بازخوانی و بازسازی معنای یلدا، بازگرداندن آن به زندگی واقعی، تأکید بر پیوندهای انسانی، توجه به نمادها و اهمیت دادن به حافظهی جمعی میتواند این آیین را دوباره زنده کند.
یلدا، میراثی که هنوز زنده است
وی خاطرنشان کرد: یلدا میراثی زنده است، نه چون کهن است، بلکه چون قابلیت بازمعناشدن دارد. این آیین هنوز میتواند آینده داشته باشد؛ پل پیوند دیروز و امروز، خاطرهای جمعی که با هر تکرار تازه میشود و در دل ما نفس میکشد.
عضو هیأت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران افزود: تا زمانی که دور هم جمع شویم، دست در دست هم، پای این سفرهی رنگین بنشینیم و قصهها را با صدای گرم بازگو کنیم، یلدا زنده است؛ زنده در قلبهای ما، در رقص نور شمعها و در طنین شعر حافظ.
حسنی در پایان گفت: اگر یلدا را جدی بگیریم، فقط یک آیین را حفظ نکردهایم؛ امکان انسانی با هم بودن را زنده نگه داشتهایم. و شاید در بلندترین شبهای زندگی اجتماعی امروز، همین امکان، بزرگترین نور باشد.
گفتگو: بهناز مقدس
انتهای خبر/